موضوع آزاد
فقط تف میدیم بره
شنبه 29 آذر 1393برچسب:, :: 18:48 ::  نويسنده : محمد جوووون

 

Top Header
Marvel Contest of Champions Marvel Contest of Champions
 
kabam.com This email is intended for mohammad206020@gmail.com. You received this email because you signed up to play a Kabam game. If you'd no longer like to receive emails from Kabam, you may unsubscribe. Please read Kabam's Privacy Policy. Kabam.com795 Folsom St. Suite 600 San Francisco, CA 94107.

 

شنبه 29 آذر 1393برچسب:, :: 18:30 ::  نويسنده : محمد جوووون

 

عکس های جدید بازیگران زن آذر ۹۳

Posted: 17 Dec 2014 10:57 PM PST

عکس های جدید بازیگران زن آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید بازیگران زن آذر 93

 

عکس های جدید بازیگران زن آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید بازیگران زن آذر 93

عکس های جدید بازیگران زن آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید بازیگران زن آذر 93

عکس های جدید بازیگران زن آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید بازیگران زن آذر 93

عکس های جدید بازیگران زن آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید بازیگران زن آذر 93

عکس های جدید بازیگران زن آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید بازیگران زن آذر 93

عکس های جدید بازیگران زن آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید بازیگران زن آذر 93

عکس های جدید سحر قریشی آذر۹۳

Posted: 17 Dec 2014 10:47 PM PST

عکس های جدید سحر قریشی آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید سحر قریشی آذر93

عکس های جدید سحر قریشی آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید سحر قریشی آذر93

عکس های جدید سحر قریشی آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید سحر قریشی آذر93

عکس های جدید سحر قریشی آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید سحر قریشی آذر93

عکس های جدید سحر قریشی آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید سحر قریشی آذر93

عکس های جدید سحر قریشی آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید سحر قریشی آذر93

عکس های جدید سارا خوئینی ها آذر۹۳

Posted: 17 Dec 2014 10:39 PM PST

عکس های جدید سارا خوئینی ها آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید سارا خوئینی ها آذر93

عکس های جدید سارا خوئینی ها آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید سارا خوئینی ها آذر93

عکس های جدید سارا خوئینی ها آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید سارا خوئینی ها آذر93

عکس های جدید سارا خوئینی ها آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید سارا خوئینی ها آذر93

عکس های جدید سارا خوئینی ها آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید سارا خوئینی ها آذر93

عکس های جدید آناهیتا نعمتی آذر۹۳

Posted: 17 Dec 2014 10:31 PM PST

عکس های جدید آناهیتا نعمتی آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید آناهیتا نعمتی آذر93

عکس های جدید آناهیتا نعمتی آذر در گالری تصاویر بازیگران عکس های جدید آناهیتا نعمتی آذر93

عکس های جدید آناهیتا نعمتی آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید آناهیتا نعمتی آذر93

عکس های جدید آناهیتا نعمتی آذر در گالری تصاویر بازیگران

عکس های جدید آناهیتا نعمتی آذر93

چهار شنبه 26 آذر 1393برچسب:, :: 20:20 ::  نويسنده : محمد جوووون

مصاحبه جدید با آرمین ۲AFM آذر ۹۳

Posted: 07 Dec 2014 11:41 AM PST

گفتگو با آرمین ۲AFM خواننده رپ آذر ۹۳

گفتگو با آرمین 2AFM خواننده رپ آذر 93

 

مصاحبه با آرمین ۲AFM خواننده رپ با مضمون عاشقانه

آرمین۲afm در این گفت‌وگو به شما می‌گوید که «چهره‌ام از ذهن مردم پاک نمی‌شود»،درباره طرفداران و دشمنانش می‌گوید «همه مرا می‌شنوند» اینکه کجا بزرگ شده، کجا کار کرده و کجا معروف شده‌است. او می‌گوید: خانواده و دوستانم در همین سرزمین و از همه مهم‌تر اکثر طرفدارانم در همین کشور هستند. چرا باید بخواهم که از ایران بروم. من بچه همین مملکتم و دوست دارم همین جا بمانم و کار کنم.
آرمین زارعی در اوایل دهه ۸۰ کارش را شروع کرد و خیلی زود و با اولین قطعه‌ای که پخش کرد، به شهرت رسید. از آن روز به بعد هر روز به سیر صعودی شهرتش افزوده شد. در حدی که حالا شاید نتواند بدون خرج چند عکس و امضا به طرفدارانش، مسافتی هرچند کوتاه را در خیابان‌های شهر طی کند. او جزء با سابقه‌های موسیقی رپ ایران به حساب می‌آید و یکی از افرادی است که در حوزه کاری‌اش حق آب و گل دارد.

سختی‌های زیادی را متحمل شده و به قول خودش بارها می‌خواسته عطای رپ‌خوانی را به لقایش ببخشد اما نتوانسته. حالا اما طبق زمزمه‌های شنیده شده از دفتر موسیقی وزارت ارشاد، او و چند نفر دیگر از هم‌سبکانش می‌توانند برای گرفتن مجوز اقدام کنند. زمزمه‌هایی که هم او و هم دیگر هم‌سبکانش را کمی امیدوارتر از قبل کرده. این بار با آرمین به گپ و گفت نشستیم تا از چند و چون ماجرای مجوز گرفتنش، سبک و سیاق موسیقی‌اش  و سختی‌ها و موفقیت‌های کاری‌اش بیشتر بدانیم. چه بخواهیم و چه نخواهیم این گپ و گفت با یکی از معروف‌ترین چهره‌های موسیقی این روزها انجام شده است.

از چه زمانی به فکر گرفتن مجوز افتادی؟
راستش شاید آرزوی هر خواننده‌ای در ایران باشد که بتواند کارهایش را با مجوز به بازار بفرستد و در کشور خودش به صورت رسمی کنسرت بگذارد. من هم از همان اول دوست داشتم به صورت مجوزدار کار کنم اما آن زمان فضای موسیقی بسته‌تر بود و به کارهای رپ مجوز نمی‌دادند اما الان این فضا بازتر شده و گویا ارشاد هم تصمیماتی برای مجوز‌دار کردن این سبک از موسیقی گرفته است. وقتی چنین صحبت‌ها و چنین تصمیماتی گرفته شده مسلما من هم امیدم بیشتر شده و امیدوارم بتوانم در چنین فضایی برای کارهایم مجوز بگیرم.

از کی امید به مجوز گرفتن در تو به وجود آمد؟
تقریبا یک سالی می‌شود که دیگر کارهایی را تولید می‌کنم که منافاتی با قوانین و شرایط اجتماعی‌مان نداشته باشد. البته از ابتدا هم کاری تولید نکردم که ضد اخلاق و عرف‌های جامعه‌ام باشد اما به هرحال وقتی سن آدم کمتر است ممکن است به خیلی چیزها فکر نکند.

 

عکس های جدید آرمین 2afm آذر 93

اولین بار کی برای گرفتن مجوز اقدام کردی؟
اقدامی نکردم اما کارهایم را در مسیری قرار دادم که در چارچوب‌های جامعه و کشورم باشد و از آن فراتر نرود. یک زمانی دیدم اگر بخواهم مثل قدیم کار کنم شاید دیگر حتی نتوانم در ایران بمانم. اولین چیزی که برایم اهمیت داشت این بود که بتوانم در کشورم بمانم و کار کنم. تا امروز هم کسی به کارم کاری نداشته و همیشه آزادانه فعالیت می‌کردم اما همان‌طور که گفتم الان یک سالی می‌شود که مسیر دیگری را برای خودم انتخاب کرده‌ام که نه در شخصیت کاری‌ام تاثیری بگذارد و نه منافاتی با عرف‌های جامعه‌ام داشته باشد.

فکر می‌کنی کارهایت شرایط لازم را برای گرفتن مجوز داشته باشد.
به معنای واقعی این شرایط را دارم. با بعضی از دوستان با تجربه‌تر هم صحبت کردم و آنها هم تایید کردند که شرایط گرفتن مجوز را دارم. صحبت‌هایی هم که در این باره در دفتر موسیقی انجام شده مثبت بوده. فقط تنها چیزی که به ما گفتند این بود که کمی تغییر و تحول در گفتارها و تکست کارهای‌مان به وجود بیاوریم که عامه مردم بتوانند از آثارمان استفاده کنند چون مهم‌ترین پارامتری که مد نظر ارشاد است، این است که تمام مردم بتوانند از یک کالای فرهنگی استفاده کنند. به نظرم اگر بچه‌هایی که در این حوزه مشغول فعالیت هستند، کمی هم از واقعیت‌های اجتماعی و عرفی جامعه‌مان را وارد کارشان کنند و از مدل‌های غربی فاصله بگیرند، مشکلی برای مجوز گرفتن‌شان پیش نمی‌آید.

هرچند که این سبک یک سبک غربی است اما ما هم می‌توانیم به نوعی این سبک را ایرانیزه کنیم و مطابق با شرایط اجتماعی خودمان از آن استفاده کنیم. الان هم اگر دقت کنید می‌بینید که مخاطبان جوان موسیقی به این سبک علاقه‌مندند و حتی بیشتر از موسیقی پاپ به سمتش گرایش دارند. در چنین شرایطی چرا نباید هنرمندانی باشند که بتوانند از طریق بازار رسمی کارهای‌شان را به گوش مخاطبان موسیقی‌شان برسانند.

من هم خیلی سال است در این حوزه فعالیت می‌کنم و تازه کار نیستم. طرفدار‌های خاص خودم را دارم و دوست دارم که کارهایم را به صورت رسمی به گوش‌شان برسانم و برای‌شان اجرای زنده داشته باشم. این آرزوی هر خواننده‌ای است. خوشحال هم هستم که دفتر موسیقی به این نتیجه رسیده که حالا باید کمی هم به این سبک و هنرمندانش بها بدهد تا آنها هم بتوانند کارهای‌شان را با مجوز به گوش مردم برسانند چون به هرحال ما هم قسمتی از موسیقی ایران هستیم و چه بهتر که کارهای‌مان را در همین کشور و به صورت رسمی تولید کنیم.

به نظرت ارشاد از خواننده‌های رپ چه توقعی داره؟
ما قبل از این صحبت‌ها هم می‌توانستیم کارهای‌مان را برای اخذ مجوز به ارشاد بفرستیم اما معمولا آنها جدی نمی‌گرفتند اما الان شرایط کمی تغییر کرده و آنها هم از این موضوع استقبال کردند. به هر حال باید ببینیم ارشاد چه فرمتی را برای این موسیقی و مجوز‌دار شدن در نظر گرفته است. من حاضرم در چارچوب‌های کشورم کار کنم اما از طرفی هم نمی‌خواهم خیلی در استایل و سبک موسیقی‌ام تغییر ایجاد کنم.

مسلما سبک کاری من پاپ نیست و اگر هم بخواهم مجوز بگیرم دوست ندارم خیلی در سبک و سیاق و فضای موسیقی‌ام تغییری ایجاد شود. من حاضرم گفتارها و تکست‌هایم در فضا و چارچوب‌های جامعه‌ام باشد. حاضرم موزیک ویدئویی در شبکه‌های ماهواره‌یی نداشته باشم اما در عوض می‌خواهم سبکم همین باشد و همین استایل را داشته باشم و به یک هدف واحد برسیم.

اما هنوز هیچ چارچوبی برای سبک تو در نظر گرفته نشده؟
هر هنرمندی چارچوب هایش را خودش می‌سازد. من هم نمی‌خواهم خیلی تغییر خاصی در کارم ایجاد کنم. در قالب هنری و شخصیتی خودم کارهایم را تولید می‌کنم.

در این صورت بازهم شاید مجبور باشی خیلی از واژه‌هایی که در کارهایت استفاده می‌کردی را دیگر استفاده نکنی و این موضوع شاید با سبک و سیاق کارهایت ضدیت داشته باشه؟

جمله‌های دیگری را استفاده می‌کنم. برای رساندن هر منظوری می‌شود جمله‌ها یا واژه‌های معادل دیگری را در کارها استفاده کرد. مهم این است که حرفم را در موسیقی‌ام بزنم. خیلی مهم نیست که از چه واژه‌ای برای بیانش استفاده کنم.

 از نظر تو موسیقی رپ چه نوع موسیقی است؟
رپ یک سبک کاملا اجتماعی است. از دل اجتماع بیرون می‌آید و حرف دل مردم را می‌زند. اینجا و در ایران هم به همین منوال است اما تعریف واحد و مشخصی برایش نیست. هر کسی با استایل و تفکر خودش موسیقی‌اش را تولید می‌کند. من تا به حال مثل خیلی از دیگر دوستانم سمت اجتماعی‌خوانی نرفتم. در بیشتر کارهایم به رابطه‌های عاشقانه پرداختم و سعی کردم با نگاه و استایل خودم این رابطه‌ها را نقد کنم.

من مرد همین کارم. کارهایم احساسی است و نمی‌توانم بروم یک خواننده اجتماعی و اعتراضی شوم. اعتراض در کارهایم هست، منتها به روابط احساسی بین آدم‌ها و ایراداتی که در رابطه‌های امروزی می‌بینم اعتراض می‌کنم.

کارهای تو از چه زمانی این روند را به خود گرفت؛ همین روند اعتراض به رابطه‌ها و عشق‌های اشتباهی؟
در طول روند کاری‌ام به این موضوع رسیدم. دیدم که در روابط بین آدم‌ها اتفاقات و اشتباهاتی هست که شاید یک خواننده پاپ نتواند آنها را به صورت دقیق و جزئی بیان کند. برای همین سعی کردم در کارهایم چنین روندی را پیش بگیرم و اتفاقا مورد استقبال مردم هم قرار گرفت.

اولین باری که کارت را ضبط کردی کی بود؟
اولین بار سال ۸۲ بود که کاری را در استودیو خواندم ولی هیچ‌وقت منتشر نشد. در سال ۸۳ دومین کارم را با رضایا خواندم. کاری بود به اسم «نازی ناز گل» که آن زمان خیلی هم سر و صدا کرد.

یادم می‌آید که آن زمان تو و رضایا و یکی دو نفر دیگر در یک گروه بودید و کار تولید می‌کردید. سرنوشت آن گروه چه شد؟
یکسری از بچه‌ها از ایران رفتند و یکسری هم ماندند. سر همین مسائل گروه از هم پاشید و از آن به بعد همه به صورت انفرادی کار کردیم.

معنی عبارت ۲afm چیست؟
مخفف چهار اسم است. اسم بچه‌های گروهی که در ابتدای فعالیتم با آنها کار می‌کردم. بعد از اینکه گروه‌مان از هم پاشید دیگر از آنها خبر ندارم اما این اسم دیگر روی من ماند و با همین هم شناخته شدم. اصلا هم ناراضی نیستم. همین که همه می‌خواهند معنی‌اش را بدانند باعث می‌شود که در ذهن آدم‌ها بماند.

بعد از اینکه مجوز گرفتی شاید مجبور شوی این اسم را از روی خودت‌برداری. با این موضوع مشکلی نداری؟
نه، هیچ مشکلی ندارم. اصلا امکان ندارد با این اسم مجوز بدهند. این اسم هم مسلما دیگر از ذهن کسی پاک نمی‌شود. همان‌طور که فامیلی‌ام را همه می‌دانند. حالا اینکه از این به بعد با فامیلی خودم کار کنم یا لقبم، زیاد برایم تفاوتی ندارد. چهره من که از ذهن مردم پاک نمی‌شود.

تا امروز چند قطعه تولید و پخش کرده‌ای؟
راستش دقیقا نمی‌دانم اما از سال ۸۸ که دیگر انفرادی کار کردم ۱۱ قطعه تولید کردم.

 

عکس های جدید آرمین 2afm آذر 93

نقطه قوت تو نسبت به دیگر هم‌صنفانت چه بوده؟
نقطه قوتم در همین نوآوری‌هایی بوده که انجام دادم. فضای جدیدی را در این سبک به وجود آوردم. آن زمان که ما شروع کردیم اکثر بچه‌ها داشتند آهنگ‌های شش و هشت می‌خواندند. تهی و اردلان طعمه از ایران رفتند، خیلی‌ها رفتند و فقط ماندیم من و امیر تتلو. اگر می‌خواستم در این شرایط سر پا بمانم، باید نوآوری می‌کردم. همه آن زمان داشتند شاد می‌خواندند و من به خودم گفتم اگر می‌خواهی موفق شوی، در چنین شرایطی باید دست بگذاری روی احساسات مردم و نشان بدهی که این سبک فقط مربوط به عروسی و ‌مهمانی نیست.

همه این مسائل و نوآوری‌ها توانست یک جریان در موسیقی ایجاد کند و نقطه قوت من هم همین جریان‌سازی بود؛ یعنی یک عاشقانه‌خوان اعتراضی که توانست باب یک فضای جدید را در موسیقی رپ ایران باز کند. من شبیه‌سازی نکردم و خودم این فضا را به وجود آوردم. همین موضوع باعث شد در کارم موفق باشم. نکته دیگر این بود که شاید در موسیقی رپ بطلبد خیلی از الفاظ و اصطلاحات خاص را در کارهایت استفاده کنی، اما استفاده از این اصطلاحات باعث می‌شود کارت همه‌پسند نشوند و خانواده‌ها نتوانند در محیط‌های خانوادگی‌شان آنها را گوش کنند.

کاری که من انجام دادم این بود که اصطلاحات و الفاظی را در کارهایم استفاده کردم که همه بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. حتی وقتی احساس می‌کردم یک لفظی در کارم هست که شاید برای خیلی‌ها خوشایند نباشد، روی آن قسمت از کارم صدای بوق می‌گذاشتم که شنیده نشود.

از امیر تتلو صحبت کردی. بحث مجوز‌دار شدن برای تو و امیر پیش آمد، منتها برای امیر تتلو مشکلاتی به وجود آمد که نتوانست به مجوز برسد. تو می‌خواهی چه کار کنی که چنین مشکلاتی برایت پیش نیاید؟
من سالم زندگی کردم و از ابتدا همین‌طور بودم. نه در جاهای نامربوط دیده شدم و نه تا به حال مشکلی برایم به وجود آمده. پست‌های بی‌جا در فیسبوک و… ننوشتم و به کار کسی هم کاری نداشتم. همیشه سرم در کار خودم بوده و سعی کردم کار خودم را بکنم. من تا به حال به‌طور رسمی اعلام نکردم که می‌خواهم مجوز بگیرم، اما کارهایم را طوری تولید کردم که حداقل اگر مجوز هم نمی‌گیرم، بتوانم در کشورم بمانم. حداقل یک چارچوب‌هایی را رعایت کرده‌ام.

چرا تا به حال مثل خیلی‌های دیگر از ایران نرفتی؟ اصلا به رفتن فکر کردی؟
من اگر می‌خواستم از ایران بروم موقعیت‌های خوبی داشتم، هشت سال پیش می‌توانستم با بهترین شرایط از ایران بروم. کمپانی‌هایی بودند که شرایط خوبی را به من پیشنهاد می‌دادند و همان موقع می‌توانستم از ایران بروم، اما واقعا دوست داشتم در ایران بمانم و کار کنم. این حرف شاید کلیشه‌‌ای به نظر بیاید اما واقعیت است.

من همین جا کار کردم، همین جا معروف شدم، خانواده و دوستانم در همین سرزمین هستند و از همه مهم‌تر اکثر طرفدارانم در همین کشور هستند، چرا باید بخواهم از ایران بروم. من بچه همین مملکتم و دوست دارم همین‌جا بمانم و کار کنم.

گفتی از زمانی که به صورت انفرادی کار کردی، تا امروز تنها ۱۱ قطعه تولید کرد‌ه‌ای، با ۱۱ قطعه شاید حتی یک آلبوم هم به زور جمع شود. با این تعداد قطعات کم، چطور تا این حد معروف شدی؟ منشا این موفقیت از کجاست؟
من همیشه دوست داشتم کم‌کار باشم، اما اگر کاری را بیرون می‌دهم مطمئن باشم که هیت می‌شود و همه دوستش دارند. برای همین بیشتر از اینکه بخواهم کار تولید کنم روی کارهایم فکر می‌کنم و زمان زیادی برای‌شان می‌گذارم. من می‌توانم سالی ۱۰ تا آهنگ بیرون بدهم، می‌توانم نیم ساعته یک تکست و ملودی بنویسم، بعد هم سریع ضبط کنم، اما آیا این تکست و ملودی نیم‌ساعته می‌تواند موفق شود؟

فکری پشتش نیست و معلوم است که اگر چنین کاری را بیرون بفرستم هیچ‌کس با آن ارتباط برقرار نمی‌کند. وقتی من فقط در سال سه تا کار می‌سازم، نشان‌دهنده این نیست که نتوانم بیشتر از این تولید کنم. من سعی می‌کنم تمام توانم را برای آن سه  قطعه به کار بگیرم تا مردم بتوانند دوستش داشته باشند. تقریبا یکی درمیان کارهای شاد و غمگین می‌سازم، یعنی اگر به خودم باشد دوست دارم همه کارهایم در همان فضای «یه چیزی بگو» باشد، اما برای ثابت کردن به خودم هم که شده آهنگ‌هایی مثل «دیوونه» یا «مثل تو هیچ جایی ندیدم» را بیرون می‌دهم که فقط بگویم می‌توانم در این فضا هم کار هیت بسازم.

این سبک در زمان کمی توانست پایش را به خانه عموم مردم باز کند و در اکثر ماشین‌های شهر شنیده شود. شاید چند سالی از آغاز فعالیت آرتیست‌های این سبک در ایران نگذرد، اما در همین مدت کم تو و دیگر هم‌سبکانت توانستید صدای‌تان را به همه برسانید. فکر می‌کنی چه دلیلی باعث شد این اتفاق در این مدت محدود بیفتد؟
جواب دادن به این سؤال کمی سخت است. نمی‌دانم چطور توضیح دهم، اما ما از همان اول موسیقی را می‌شناختیم و سراغ این سبک رفتیم، شعر و ملودی هم زیاد داشتیم و می‌توانستیم آزمون و خطاهای زیادی انجام دهیم، اما همه به نوعی سعی داشتند کار خوب بیرون بدهند و برای همین زیاد روی کارهای‌مان فکر می‌کردیم تا میان مردم جای خودمان را باز کنیم، یعنی ما به مخاطب‌مان اهمیت می‌دادیم و دوست داشتیم وقتی کارمان را می‌شنوند واقعا لذت ببرند.

واقعا اگر حمایت مردم وجود نداشت، نمی‌توانستیم تا اینجا برسیم، چون ما نه در ایران کنسرت داشتیم و نه آلبومی را به صورت رسمی وارد بازار کرده بودیم که بخواهد برگشت مالی برای‌مان داشته باشد، هرچه بود حمایت مردم بود که به ما انگیزه می‌داد تا کارهای‌مان را بهتر کنیم و به فعالیت‌مان ادامه بدهیم.

الان که قصد داری مجوز بگیری، شاید خیلی از طرفداران یا حتی هم‌سبکانت به تو انتقاد کنند و بگویند تو به خاطر مجوز این حرف‌ها را می‌زنی. چه جوابی برای آنها داری؟
ببین کسی که کارهای هنرمند مورد علاقه‌اش را دوست داشته باشد و طرفدار به‌حساب بیاید، همیشه و در هر قالبی کارهای آرتیست محبوبش را گوش می‌دهد. من که قرار نیست شخصیت و سبک کاری‌ام را عوض کنم، فقط می‌خواهم برای کارهایم مجوز بگیرم و کمی هم از این بابت در گفتار و تکست‌هایم ملاحظه بیشتری کنم.

تا امروز هم ملاحظه کردم و خوبی‌اش این است که اگر مجوز بگیرم به دلیل ملاحظاتی که قبلا روی کارم داشتم، الان لازم نیست چرخش ۱۸۰ درجه‌ای داشته باشم. طرفداران من هم خوشبختانه آدم‌های باهوشی هستند و تا امروز مرا برای گرفتن مجوز ترغیب و تشویق کرد‌ه‌اند. مطمئنا مردم و طرفداران این موسیقی باعث شدند دفتر موسیقی به این فکر بیفتد که راه را برای گرفتن مجوز آرتیست‌های این سبک هموار کند.

تو جزو معدود رپرهایی هستی که تا به حال «دیس» و «دیس بک» هم برای کسی نخوانده‌‌ای و در گروه و دسته‌های خاصی از رپرها هم ورود نکرده‌ای. بااینکه بین رپرها یک فضای کل‌کل کردن وجود دارد، چرا هیچ‌وقت به سمت این ماجراها نرفتی؟
من همیشه سرم در کار خودم بوده و هست. البته خیلی وقت‌ها بودند کسانی که دلم بخواهد جواب‌شان را بدهم اما وقتی فکر کردم، دیدم چنین کارهایی باعث پس‌رفتم می‌شود و موفقیتی در آن نیست. ترجیح دادم تمام توانم را روی کار خودم بگذارم و عموم مردم را با خودم همراه کنم تااینکه بخواهم جواب یک یا چند نفر را بدهم.

چه کسانی در این سال‌ها پابه‌پایت آمدند و به تو در کارهایت کمک کردند؟
راستش خیلی‌ها بودند که به من کمک کردند و در موفقیتم نقش داشتند. یاسر داوودیان (خواننده) که این روزها خیلی به من کمک کرده و با مشورت‌هایی که از او می‌گیرم، می‌توانم در کارم هر روز موفق‌تر باشم. البته یاسر در زمینه‌های دیگر هم همیشه پشت من مثل یک برادر بزرگتر بوده. من و یاسر رابطه صمیمی داریم و جدا از کار رفاقت زیادی هم بین‌مان است. مسعود جهانی (تنظیم‌کننده) خیلی در موفقیت من نقش داشته و دوست دارم همیشه در کنار هم و باهم کار کنیم.

مجید فرهبد (کارگردان موزیک ویدئو) که از دوستان خوب من است و همیشه بهترین کارهایش را برایم ساخته، همچنین آیدین چایچی و دوستان دیگر، البته پدر و مادرم هم واقعا از همان سنینی که شروع به کار کردم حمایتم کردند و هیچ وقت مانع من برای پیشرفت در کارم نبودند. یک بار یادم می‌آید پدرم به من گفت در هر کاری که فکر می‌کنی موفقی پیش برو، نمی‌خواهم به زور دکتر و مهندس شوی. من هم گفتم می‌خواهم این کار را ادامه بدهم و از آن به بعد خانواده‌ام همیشه پشتم بودند و حمایتم کردند.

 

عکس های جدید آرمین 2afm آذر 93

آیا به این فکر کردی که روزی آلبومت با عکس خودت بیرون بیاید و همه‌جا به صورت قانونی فرخته شود؟
اینکه فکر شبانه‌روزی و همیشگی من است، اما همه چی دست خداست و فقط به خدا امیدوارم که این اتفاق روزی برای من و همه کسانی که در این فضا کار خوب تولید می‌کنند، بیفتد. راستش را بخواهی در حق ما رپرها خیلی جاها اجحاف شده. الان روزانه کلی آلبوم‌های مجاز با میلیون‌ها تومان هزینه وارد بازار می‌شود ولی هیچ اتفاقی در بازار موسیقی نمی‌افتد. در تمام این چند سال کدام سبک به اندازه رپ در ایران موفق بوده؟ بدون هیچ هزینه و کمترین امکاناتی ما کارهایی را تولید کردیم که مردم دوست داشتند و مدام دست به دست می‌شوند.

من نمی‌گویم موسیقی پاپ بد است و هنرمندانی که در این فضا کار می‌کنند بی‌استعداد هستند، اما معتقدم وقتی کاری را با زحمت بیشتری انجام می‌دهی نتیجه بهتری می‌دهد. واقعا فکر می‌کنم اگر دفتر موسیقی به این نتیجه رسیده که به رپ مجوز بدهد این کار را حتما انجام دهد، چون ما در این سبک استعدادهای خوبی داریم و درست نیست این بچه‌ها تمام توان و انرژی‌شان بیخود هدر برود و هر روز ناامید‌تر شوند.

عاشقی از جنس اعتراض
چند سالی است که بیشتر کارهایت حال و هوای ضدعشقی پیدا کرده و خیلی‌ها هم به این موضوع نقد دارند و حتی دستمایه ساخت جک‌ها و طنزهایی هم در شبکه‌های اجتماعی شده. چرا اینقدر روی خواندن اینجور تکست‌ها تاکید داری؟ اصلا این قصه در زندگی تو وجود داشته؟ کسی بوده که ترکت کرده باشد؟
نه چنین کسی وجود نداشته. یکسری‌ها انتقاد می‌کنند و می‌گویند کارهایت شبیه به هم است. من هم در جواب باید بگویم که اگر شبیه به هم است پس چرا همه‌شان را گوش می‌دهید؟ من در کارهایم روی چیزهایی تاکید می‌کنم که در زندگی هر آدمی حداقل یک بار رخ داده و برای همین هم هست که مردم با آن ارتباط برقرار می‌کنند. نکته دیگر هم اینکه من در این سبک نوآوری‌هایی به وجود آوردم که مختص به خود من و استایل کاری‌ام است. برای همین هم هست که کارهایم شنیده می‌شوند.

حالا چه بین طرفداران یا منتقدان کارهایم. مهم این است که کارم را همه شنیدند و این به نظرم یعنی موفقیت در کار چون حتما خلاقیت‌ها و نوآوری‌هایی در کار بوده که شنیده شده است. الان هر روز هزار تا خواننده کار تولید می‌کنند. چرا همه‌شان معروف نمی‌شوند؟ چرا کار همه‌شان شنیده نمی‌شود؟ حتی در سبک رپ هم همین‌طور است. ما چقدر رپر داریم؟ مطمئنا از خواننده‌های پاپ‌مان بیشتر هستند. اما واقعا چند نفر از رپرهای‌مان معروف هستند و کارهای‌شان را همه  شنید‌ه‌اند

+ نوشته شده در  شنبه بیست و دوم آذر 1393ساعت 13:40  توسط محمد جوووووووووون  |  نظر بدهید


چهار شنبه 26 آذر 1393برچسب:, :: 20:17 ::  نويسنده : محمد جوووون
 

 

Posted: 06 Dec 2014 12:31 AM PST

عکس های کمیاب و لو رفته از بازیگران زن ایرانی آذر ۹۳

عکس های کمیاب و لو رفته از بازیگران زن ایرانی آذر 93

عکس های کمیاب و لو رفته از بازیگران زن ایرانی آذر ۹۳

عکس های کمیاب و لو رفته از بازیگران زن ایرانی آذر 93

عکس های کمیاب و لو رفته از بازیگران زن ایرانی آذر ۹۳

عکس های کمیاب و لو رفته از بازیگران زن ایرانی آذر 93

عکس های کمیاب و لو رفته از بازیگران زن ایرانی آذر ۹۳

عکس های کمیاب و لو رفته از بازیگران زن ایرانی آذر 93

عکس های کمیاب و لو رفته از بازیگران زن ایرانی آذر ۹۳

عکس های کمیاب و لو رفته از بازیگران زن ایرانی آذر 93

عکس های کمیاب و لو رفته از بازیگران زن ایرانی آذر ۹۳

عکس های کمیاب و لو رفته از بازیگران زن ایرانی آذر 93


برچسب‌ها: عکسبازیگرلورفته
+ نوشته شده در  شنبه بیست و دوم آذر 1393ساعت 13:47  توسط محمد جوووووووووون  |  نظر بدهید

زندگینامه نیوشا ضیغمی و خاطراتش

Posted: 06 Dec 2014 11:52 AM PST

زندگینامه نیوشا ضیغمی و خاطراتش

زندگینامه نیوشا ضیغمی و خاطراتش

 

شاید کنجکاو باشید که در مورد زندگی خصوصی فردی موفق مثل نیوشا ضیغمی بیشتر بدانید.در زیر مصاحبه نیوشا ضیغمی را مشاهده می کنید.

چیزی که از بیرون به نظر می‏آید این است که شما در کار و زندگی خیلی فعال، پرانرژی و باروحیه هستید. این انرژی از کجا می‏آید و خود شما چقدر در حفظ این روحیه تلاش می‏ کنید؟
من فکر می‏کنم زمان بزرگترین سرمایه هر آدمی است که از دید خیلی‏ ها پنهان مانده. یعنی معمولاً افراد در طول زندگی دائماً به فردا یا اشتباهاتی که در گذشته انجام داده‏ اند فکر می‏کنند، اما من سعی می‏کنم در زمان حال زندگی کنم. همیشه به این موضوع فکر می‏کنم که شاید من تا یک ساعت دیگر نباشم، پس دم را غنیمت می‏شمارم. قطعاً حال من هم بد می‏شود، اما هیچ‏گاه داشته ‏هایم را نادیده نگرفته ‏ام. معمولاً آدم‏ها داشته‏ هایشان را دارایی‏شان می‏دانند، اما من واقعاً فکر می‏کنم بزرگترین دارایی هر انسان عمر و زمان او است، بعد از آن سلامتی و بعد هم فکر او.

 

خیلی از آدم‏های بزرگ دنیا بوده‏ اند که بارها ورشکست شده‏ اند، اما چون فکر داشته‏ اند دوباره ایستاده‏ اند. من فکر می‏کنم هر انسانی با دارایی‏اش که همین چیزهایی است که ذکر کردم، می‏تواند زندگی‏اش را تغییر دهد. هیچکس از بدو تولد قرار نبوده متکدی شود، بلکه شرایط زندگی او را به این سمت کشانده است. درست است که خانواده و اقلیمی که در آن به دنیا می‏آیی اهمیت دارد، اما من سعی می‏کنم به این وجوهی که شمردم خیلی بیشتر از چیزهای دیگر فکر کنم.

 

آدمی نیستم که خیلی اهل غر زدن باشم و همیشه سعی می‏کنم وقتی اتفاق بدی می‏افتد، بگردم و بُعد مثبت آن را پیدا کنم. چون فکر می‏کنم در هر اتفاق بدی، یک وجه مثبت وجود دارد که شما بعداً متوجه آن می‏شوید. موضوع دیگر این است که هیچ‏گاه در زندگی‏ام سعی نکرده‏ ام به آدم‏های دیگر به عنوان وسیله نگاه کنم. شغل ما شرایطی را برای ما رقم می‏زند که یک روز مجبور می‏شویم با گروه فیلمبرداری کنار جوی آب غذا بخوریم و یک روز به دفتر بزرگترین مسوولان کشور برویم و یاد بگیریم که با این دو مدل زندگی چطور کنار بیاییم. هر انسانی فرصت یک‏بار زندگی دارد اما سینما این فرصت را به تو می‏دهد که بارها و بارها زندگی‏ های مختلف را تجربه کنی و این موضوع بیش از شهرت سینما برایم جذاب است. فکر می‏کنم تمام این موارد در زندگی به انسان درس می‏دهد و من خیلی به این چیزهای کوچک و ریز توجه می‏کنم.

این نگاه به زندگی ذاتی بوده و از کودکی این روحیه را داشته‏اید یا اینکه بخشی از آن در اثر تمرین و نوع زندگی به وجود آمده؟
این سوال خیلی برایم جالب بود. دیروز قرار بود یک داستان کوتاه درباره اسباب‏بازی بنویسم که فرصتی برایم پیش آمد تا به کودکی‏ام فکر کنم؛ من آن دوران خیلی آدم رویاپردازی بودم. خیلی اوقات داستان‏های عجیب و غریبی تعریف می‏کردم و همیشه با شخصیت داستان‏هایی که برایم تعریف می‏کردند زندگی می‏کردم. با بچه‏های دیگر خیلی فرق داشتم… (نیوشا ضیغمی)

 

زندگینامه نیوشا ضیغمی و خاطراتش

 

این رویاپردازی همراه با انزوا بود یا صرفاً دنیای دیگری داشتید؟
نه منزوی نبودم. من تکفرزند بودم و خاله ‏ها و عموهایم هم آن زمان متأهل نبودند و هیچ بچه ‏ای دور و بر من نبود؛ پس مجبور بودم با اسباب‏ بازی‏هایم زندگی کنم. آن دوران مادرم هم خیلی دوست نداشت به مهدکودک بروم و پیش مادربزرگم می‏ ماندم. الان که به آن دوران نگاه می‏کنم، می‏بینم که آن زمان‏ها هم دوست نداشتم آدم معمولی باشم. الان فکر می‏کنم که شاید آن زمان بعضی‏ها با خودشان می‏گفتند که چه بچه دروغ‏گویی است؛ اما آنها دروغ نبود، بلکه دنیای من آن شکلی بود. شاید باید الان از پدر و مادرم تشکر کنم که بهم نگفتند کم حرف بزن، چون من خیلی حرف می‏زدم! الان که فکر می‏کنم می‏بینم که دنیای متفاوتی برای خودم داشتم. (نیوشا ضیغمی)

 

چه چیزی کمک کرد که این موضوع شکل عینی‏تری به خود بگیرد و تبدیل به بلندپروازی شود.
پدرم استاد شیمی بود و خیلی دوست داشت که در زمینه کارهایی مثل مهندسی و اینجور چیزها تحصیل کنم. زمانی که به دبیرستان رفتم، دیدم اصلاً ریاضی را دوست ندارم و با کلی مکافات توانستم به هنرستان بروم. آنجا بود که فهمیدم به کارهای هنری علاقه ‏مندم و تصمیم گرفتم چون کاری را کرده‏ام که برخلاف میل پدرم بوده، تلاش کنم که موفق شوم تا بهانه‏ ای برای سرزنش کردن به دست‏شان ندهم. به هر حال مسیر زندگی، آدم را پخته ‏تر می‏کند و در این مسیر به این نتیجه رسیدم که دوست دارم یک‏سری کارهایی انجام دهم که باید برایشان تلاش هم بکنم.

 

چقدر از رویاها و دنیایی که در کودکی داشتید به واقعیت پیوست؟
خیلی. اینطور بگویم که لااقل خیلی فاصله گرفتم از زندگی نرمالی که خیلی از آدم‏ها ممکن است داشته باشند. از همان بچگی که می‏پرسیدند دوست دارید چه شغلی داشته باشید، من می‏گفتم می‏خواهم نویسنده یا هنرپیشه شوم. این را مادرم چند وقت قبل، از نوشته هایم به من نشان داد. الان در بعضی از کلاس های موفقیت می‏گویند هر چیزی که به آن فکر کنی همان می‏شود، اما اینطور نیست و باید برایش یک حرکتی هم بکنی! به تازگی در این عرفان‏های مدرنی -که خیلی‏ ها دنبال آن می‏روند- می‏گویند به یک چیزی فکر کن تا برایت پیش بیاید. اما نه، از این خبرها هم نیست. آدم تا برای چیزی زحمت نکشد، به این راحتی به آن نمی‏رسد. اما فکر می‏کنم خود آن فکر و خواسته به تو جهت می‏دهد.

 

در زندگی هر کس دوره‏های بد هم وجود دارد. آن زمان‏ها که حال و روز خوبی نداشتهاید، راهکارتان برای بهتر شدن و امید به آینده چه بوده؟
گاهی اوقات بعضی شرایط ممکن است در زندگی و جامعه تو را به یک رکود ناگزیر ببرد. فکر می‏کنم رکودی که در دو سال گذشته برای من پیش آمد، باعث شد که فکر کنم و برای آینده برنامه ‏ریزی کنم. با خودم گفتم بعد از هر سربالایی قطعاً یک سراشیبی است و این شب قرار است یک زمانی روز شود. گاهی اوقات یک موضوع می‏تواند شما را به جایی ببرد که کلاً همه چیز را رها کنی و تمام کارهایی که کرده‏ای را نابود کنی و یا اینکه می‏توانی بگویی الان من مجبورم که کار نکنم و باید بنشینم. آن وقت در آن نشستن باید برنامه‏ ریزی کنی. من هم سعی کردم در ۲ سال گذشته برای آینده برنامه ‏ریزی کنم و الان هم خوشحالم، چون شاید آن دو سال مکث برایم لازم بود.

 

این مکث، خودخواسته بود؟
بله. کاملاً خودخواسته بود و دلم می‏خواست از آن شرایط دور باشم و کارهای دیگر را برنامه‏ریزی کنم. اما هیچ‏گاه در هیچ شرایطی ناامید نشدم و سعی کردم آدم منفیبافی نشوم.

 

این جنبه شهرت که آدم نتواند مثل افراد عادی زندگی کند، به اینکه شما بتوانی به نقاطی که در زندگی برای خودت در نظر گرفته ‏ای برسی کمک می‏کند یا بیشتر دست وپاگیر است و مانع رسیدن به اهداف زندگی شخصی؟
من شهرت را دوست دارم، چون اصلاٌ دست و پای من را نمی‏بندد. من مثل همه ‏ی آدم‏ها زندگی می‏کنم و اصلاً خیلی اوقات فراموش می‏کنم که شهرت دارم. با همه راحت هستم و کارهایی می‏کنم که شاید نباید بکنم… (نیوشا ضیغمی)

 

مثلاً چه کارهایی؟
مثلاً خیلی راحت برای خودم در خیابان راه می‏روم، خیلی راحت برای خرید به «شهروند» می‏روم، هر کس که پیشم بیاید و بخواهد با من ارتباط برقرار کند، خیلی راحت این کار را می‏کنم و… اصلاً اینطور نیست که بگویم چون من آدم معروفی هستم، دیگر با مردم حرف نمی‏زنم.

 

پس این موضوع محدودیتی برای شما ایجاد نکرده؟
نمی‏توانم بگویم هیچی. ایجاد کرده، اما من را اسیر نکرده است. البته خیلی اوقات از نوع زندگی کردنم مراقبت کرده ‏ام، چون با خودم فکر کرده ‏ام که ممکن است الگوی بعضی‏ها باشم، پس وظیفه دارم که یک‏سری کارها را نکنم. اما به نظرم هر کس که می‏گوید من اسیر شهرت شده‏ام و از این موضوع ناراحتم، دروغ می‏گوید. چون اگر بد است، پس چرا اینقدر دنبال آن می‏دوید؟! من فکر می‏کنم شهرت، ثروت، مقام و تمام چیزهایی که انسان به صورت غریزی دنبال آن است، یک شمشیر دو لبه هستند؛ هم می‏تواند از ریشه تو را بزند و هم می‏تواند به درجات بالا برساند.

 

کمااینکه خیلی آدم‏های مشهور در دنیا داشتیم که زود مردند، درگیر اعتیاد شدند و اتفاقات بد برایشان افتاد. بستگی به این دارد که وقتی کسی به یک موقعیت ویژه می‏رسد، توان هضم آن را دارد یا نه. در واقع مثل یک ریاضت می‏ماند. شاید باورتان نشود، اما من در هفته دهها بار این حرف را به خودم می‏زنم که فکر نکن خبری شده، اینها همه حباب است و فردا ممکن است نباشد. چون اگر غیر از این باشد، مثل خیلی از آدم‏هایی می‏شوی که اینقدر درگیر شهرت می‏شوند و اینقدر خودشان را باور می‏کنند که زندگی واقعی را از یاد برده و به سن میانسالی که می‏رسند، افسردگی می‏گیرند.

 

به هرحال این شهرت مسیر طبیعی زندگی و لذات و هر چیزی که می‏توانسته برای یک نفر در شکل نرمال وجود داشته باشد را تغییر می‏دهد. این را که نمی‏شود منکر شد.
بله. کاملاً درست است.

 

این را هم قبول داریم که قشری از هنرمندان که برای مردم محبوب هستند، مجبورند زندگی ‏ای داشته باشند که ممکن است از هنجارهای طبیعی خودشان فاصله داشته باشد؟ شما می‏گویید می‏توان این را به شکلی که خودتان می‏خواهید پیش ببرید و برایتان زندگی را سخت نکند؟
البته نمی‏گویم که هیچ تأثیری ندارد، اصلاً ممکن است من ناراحت باشم و دلم بخواهم در ماشین ‏ام بنشینم و گریه کنم. چند وقت پیش اتفاقی برای همسرم افتاد که خیلی حالم بد شد. در ماشین داشتم برای یکی از دوستانم تعریف می‏کردم که یکدفعه زدم زیر گریه. سرنشین ماشین بغلی شیشه را داد پایین و گفت خانم ضیغمی شما دیگر چرا گریه می‏کنید؟! گفتم آقا ولم کن! اصلاً دلم می‏خواهد امروز گریه کنم (خنده). به هرحال تو هم انسانی و شاید یک روز دلت بخواهد گریه کنی یا هر چیز دیگر. اما وسط آن گریه کردن خندهام گرفت و گفتم ببین من حتی گریه هم نمی‏توانم بکنم (خنده).(نیوشا ضیغمی)

 

این تغییراتی که در زندگی شخصی چهره های مشهور به وجود میآید -مثل همین خلوتی که سختتر به دست میآید- در خیلی از روابط‏ اجتماعی آنها هم تأثیر می‏گذارد. خانم «هدیه تهرانی» به این معروف است که اگر دلش بخواهد مثلاً یک ماشین داغون سوار شود، به حرف دیگران توجه نمی‏کند و سوار می‏شود؛ اما خیلی‏ ها می‏گویند که ما به خاطر شرایطمان مجبوریم یک‏سری چیزها را رعایت کنیم و نمی‏توانیم به طور مثال با لباس دم‏دستی به خیابان بیاییم. شما چطور به این قضیه نگاه می‏کنید؟
من سعی می‏کنم خودم را به یک‏سری چیزها مقید نکنم. فکر می‏کنم خیلی رفتارها به شخصیت خود آدم مربوط می‏شود؛ برخی زندگی ساده را دوست دارند و برخی هم ندارند. من قبل از اینکه بازیگر شوم هم خیلی دوست نداشتم مثلاً شلخته لباس بپوشم. در کل سعی می‏کنم جوری زندگی کنم که خودم را معذب نکنم، اما از طرفی هم می‏گویم من ناخودآگاه الگوی گروهی از آدم‏ها شده‏ام. شما باورتان نمی‏شود که مردم به چه چیزهایی دقت می‏کنند، مثلاً می‏بینی که یک دختربچه ۱۰ ساله به کوچکترین کاری که کرده‏ای نگاه کرده.

 

من می‏گویم وقتی در این موقعیت قرار گرفته‏ام، وظیفه دارم که حواسم به کارهایم باشد. مثلاً ازدواج و طلاق آدم‏های شناخته شده خیلی مهم است، در صورتی که الان آمار طلاق در جامعه ما سر به فلک کشیده! به این دلیل است که همه به تو به شکل دیگری نگاه می‏کنند و تو درگیر مسائلی می‏شوی که از قبل به آن واقف بوده‏ای. پس مسئولیت سنگینی داری. هر چیزی یک بهایی دارد و بهای شهرت هم این است که باید یک‏سری چیزها را مراعات کرد.

 

به نظر می رسد زندگی شخصی خیلی از بازیگران تحت الشعاع این موضوع قرار گرفته. اگر خیلی از خانم‏ها یا آقایان بازیگر دیر ازدواج می‏کنند، شاید ناشی از همین موضوع باشد. به هرحال دیدگاه آدم تغییر می‏کند و ممکن است نتواند آن معیارهای قبل را داشته باشد.
شکی نیست که زندگی مشترک با زندگی مجردی تفاوت دارد، اما من فکر می‏کنم آدم باید ببیند که چه چیزی برایش مهم‏تر است. هیچوقت اینطور نیست که بگویم من به عنوان یک زن دلم می‏خواهد تنها بمانم و خودم می‏توانم همه کارهای زندگی‏ام را انجام دهم. به هر حال من یک زن هستم و اگر رئیس جمهور هم شوم یک زن ام. زن هم دوست دارد که یک پشتوانه داشته باشد. همه چیز که موقعیت و پول نیست، پس تکلیف روح آدم چه می‏شود؟

شاید این ویترینی که یک عده برای خودشان قائل هستند، در اینجا -به خصوص ایران- جدی‏تر از غرب است. در غرب آدم‏ها خیلی راحت ازدواج می‏کنند و بچه ‏دار می‏شوند، اما اینجا انگار نوعی ترس از این قضیه وجود دارد.
کاملاً درست است. آنها در هالیوود در یک جامعه خیلی بازتر زندگی می‏کنند و با اینکه فرم بدن و صورتشان برایشان خیلی مهم است، می‏بینیم که خیلی راحت ازدواج می‏کنند و بچه ‏دار می‏شوند. ما ازدواج می‏کنیم، طلاق می‏گیریم و جلوی هر کاری که انجام می‏دهیم، همیشه یک پرده می‏کشیم و می‏گوییم ما این کارها را نکرده‏ ایم. آدم چرا باید به خودش دروغ بگوید؟ اگر واقعاً طلاق اینقدر مسئله فاجعه‏ آمیزی بود که هیچ‏گاه در مذهب و دین ما وجود نداشت. پس وقتی هست، یعنی اینکه تو می‏توانی قبل از مرگ یک تصمیم دیگر هم بگیری. بازیگر هم مثل باقی آدم‏هاست، اگر یک روز ازدواج کرد و به طلاق رسید، قرار نیست حکم اعدامش صادر شود. من فکر می‏کنم اگر آدم بنشیند و فکر کند که از زندگی چه می‏خواهد، خیلی راحت با موقعیت‏ های زندگی روبرو می‏شود.

 

شما به هر حال با این موضوعات از نزدیک در ارتباط هستید و شاید ما که یک ‏مقدار از آن دوریم خیلی متوجه آن نباشیم. به طور مثال اگر «آنجلینا جولی» باردار می‏شود، از او در این حالت عکس می‏گیرند و روی جلد مجلات می‏رود و مدام راجع به حس بچه جدید و تغییرات زندگیشان صحبت می‏کنند. خیلی هم دوست دارند این زندگی خانوادگی را به دیگران نشان دهند. اما اینجا از نشان دادن زندگی خانوادگی خیلی ابا دارند و اگر مثلاً یکی از هنرمندان ما باردار شود، این موضوع را بروز نمی‏دهد تا وقتی بچه او یک ساله شود!
من می‏توانم نظر و دیدگاه خودم را در این زمینه بیان کنم. خود من زمانی که ازدواج کردم خیلی راحت با همسرم به تلویزیون و مطبوعات آمدم. شاید برخی از چهره های سرشناس تصور می‏کنند زمانی که بحث ازدواج مطرح می‏شود، بخشی از طرفدارانشان را از دست می‏دهند، شاید فکر می‏کنند که محبوبیتشان کم می‏شود، شاید به این فکر می‏کنند که اگر یک روز نخواهیم زندگی‏مان را ادامه دهیم بعدش چه می‏شود و…

 

از نظر من یکی از خانم‏های بسیار موفق در این زمینه خانم «لیلا حاتمی» هستند. ازدواج و بچه‏ دار شدنش را همه می‏دانند، با وجود دو بچه کارش را بهتر از خیلی‏ های دیگر انجام می‏دهد، زندگی سالم، سلامت روانی و سلامت کاری دارد و همه کارهایش را هم به خوبی انجام می‏دهد. من فکر می‏کنم این موضوع یک مسئله شخصی و درونی است. اگر آدم در هر زمینه‏ای کارش را بلد باشد، هیچچیز نمی‏تواند از طرفدارانش کم کند. من که این نوع زندگی را نمی‏پسندم و اصلاً شاید این موضوعی که شما بیان کردید، از نسل گذشته به ما انتقال پیدا کرده. به نظرم خیلی مسئله جامعه‏شناسانه و روان‏شناسانه‏ای است و شاید نیاز به یک تحلیل عمیق دارد.

 

اینکه قدیم همه چیز خیلی مخفی و به اصطلاح توی پستو بوده است؟
نه، مثلاً قصه‏ های زندگی بسوز و بساز قدیمی‏ ها را می‏شنویم که شاید ترس از آبرو داشته ‏اند یا اینکه همیشه زن فرمان‏بردار بوده و… اگر به گذشته نگاه کنید، این زندگی مردسالارانه وجود داشته و شاید ته‏نشین آن تفکر هنوز در جامعه ما به چشم میخورد، چون زن‏ها می‏خواهند بگویند که من حرفی برای گفتن دارم و می‏خواهم یک انسان مستقل باشم. در واقع از آن طرف بام افتاده‏ایم.

یکی از کسانی که سینما را کنار گذاشت، خانم «کتایون ریاحی» بود. اصلاً شاید به همین دلایلی که شما می‏گویید تصمیم گرفت سینما را ترک کند. خانم ریاحی زندگی خانوادگی خیلی برایش مهم بود و حاضر نشد خودش را فدای سینما کند.
بله. خانم ریاحی جزو بازیگرانی است که جز شخصیت هنری، شخصیت واقعی‏اش هم برایم خوشایند بوده. ایشان به‏قدری مهربان است و نگاه انسانی دارد که راغب شدم با ایشان در مرکز خیریه‏ای که دارند همکاری کنم و اعلام کردم که هر کمکی از دست من بربیاید برای شما انجام خواهم داد. من او را همیشه به عنوان یک فرد مهربان که روح آرامی دارد و این آرامش را به انسان منتقل می‏کند، شناخته‏ام. خیلی خوشحالم که یک خانم بازیگر با چنین روحیه اخلاقی می‏بینیم که تصمیم گرفته در کنار هنرش فعالیت خیریه هم انجام دهد. دغدغه ایشان را خیلی دوست داشتم و دلم می‏خواست بتوانم در این زمینه به او کمک کنم. از این به بعد هم هر زمان که بخواهند این کار را انجام خواهم داد.

 

خیلی جالب است که شما اینقدر راحت درباره زندگی خودتان صحبت می‏کنید. می‏خواهم بدانم با توجه به همه جهاتی که صحبت کردیم خود شما مشکل ندارید که اگر بخواهید فرزندی داشته باشید، عکستان روی جلد مجلات چاپ شود؟
نه دیگه. من هم می‏خواهم عکسش را بفروشم به مجله شما! (باخنده) اگر هالیوود بود، الان یک سرمایه‏ گذاری می‏کردم و چند میلیون دلار عکسش را می‏فروختم (خنده). جدا از شوخی، چرا که نه. مگر زنی که بازیگر شد یا در جامعه موقعیتی پیدا کرد، دیگر زن نیست! هنوز زن است، هنوز مادر است، هنوز همسر است. اگر اینطور نباشد، آدم به سن ۵۰ سالگی می‏رسد و ناگهان می‏بیند که بچه ندارد! بعد هم می‏گوید که من دیگر نمی‏توانم بچه داشته باشم.

 

احساس می‏کنم در مورد شما اتفاق خوبی در آینده خواهد افتاد. اصلا دوست دارید بچه داشته باشید؟
بله. چرا که نه!

 

ما کلی صحبت کردیم درباره اینکه خانم‏های هنرپیشه نباید با خانم‏های عادی تفاوت داشته باشند. برگردیم به اول گفتگو و موضوع کودکی شما که می‏گفتید با بچه ‏های دیگر تفاوت داشتید. الان حس می‏کنید با آدم‏های دیگر چه تفاوت‏هایی دارید؟ مثلاً زندگی خانوادگی شما همانقدر شبیه آدم‏های دیگر هست؟ همانقدر دوست دارید آشپزی کنید، خانه را تمیز کنید یا خیلی کارهای دیگر؟
واقعاً ناخواسته از خیلی چیزها محروم می‏شوی، چون زمان کم می‏ آوری. بعضی وقت‏ها فکر می‏کنم که کار خانم ‏های خانه ‏دار خیلی سخت است. یک روز که تصمیم به آشپزی می‏گیری، قشنگ تا ساعت ۴ بعدازظهرت به سرعت میگذرد! چرا دروغ بگویم؟ شاید زندگی من شبیه زندگی همه خانم‏ هایی که در خانه هستند نباشد، اما دوست دارم و سعی می‏کنم جوری زندگی کنم که خیلی غیرمعمولی نباشد. البته واقعاً وقت انجام برخی از کارها را ندارم.

 

یعنی فقط مشکل وقت است؟ اگر زمان داشتید، همان قدر که ممکن است یک خانم خانهدار علاقه داشته باشد، شما هم دوست داشتید که مثلاً قرمه ‏سبزی درست کنید؟
راستش را بگویم؟ (خنده) من واقعاً آشپزی کردن را خیلی دوست ندارم. نه اینکه از زمانی که بازیگر شدم علاقه‏ ام را از دست داده باشم، نه، قبلاً هم دوست نداشتم.

 

اگر زمان کافی داشتید کدام یک از کارهای شخصی خانوادگی برایتان جذاب‏تر بود؟
من خرید روزمره خانه را خیلی دوست دارم.

 

که آن هم باز داخل خانه نیست!
بله، آن هم داخل خانه نیست (خنده). حتی چیدمان داخل خانه و خیلی چیزهای دیگر را هم دوست دارم. چون کار خانه که فقط آشپزی نیست.

 

به گل و گلدان چطور؟ مثل «مهراوه شریفی ‏نیا» که عاشق گل و گل‏کاری است.
نه، من گل‏باز حرفه‏ ای نیستم اما گیاهان را دوست دارم.

 

هنرهای دیگر چطور؟ مثلاً هیچ‏وقت خیاطی کرده‏ اید؟
دگمه دوخته‏ ام (خنده)!

 

این‏ها را قبل از ازدواج با همسرتان طِی کرده بودید که علاقه زیادی به این چیزها ندارید؟
بله. من همه چیز را گفتم. همسرم اینقدر من را درک می‏کند که واقعاً باید ازش تشکر کنم. بیشتر از چیزی که فکر می‏کردم شرایط من را درک می‏کند. گاهی اوقات که خودم را جای او می‏گذارم، می‏بینم که اگر من بودم، نمی‏توانستم تحمل کنم.

 

فکر می‏کنم این موضوع که شما یکدیگر را درک می‏کنید و با هم تفاهم دارید را همه می‏دانند. می‏خواهم اگر ممکن است کمی از اختلاف‏ نظرهایتان بگویید. اینکه سر چه موضوعاتی هیچ‏وقت با هم کنار نیامدید؟
(مکث و فکر)… آرش به خاطر کارش خیلی با تلفن صحبت می‏کند و من سر این موضوع خیلی غر می‏زنم. آن اوایل خیلی عصبی می‏شدم، اما بعدها با خودم گفتم کارش اینطور است دیگر، من چه کار کنم! نه اینکه بگویم چرا حرف می‏زنی، بلکه می‏گفتم چرا مثلاً نمی‏توانی غذایت را درست بخوری و یا مثلاً وسط صبحانه پنجاه دفعه باید بلند شوی و بنشینی. بعد به خودم گفتم کار من هم یک‏سری چیزها دارد که او دوست ندارد، خب او من را قبول کرده و من هم قبول کرده‏ام دیگر. او هم خیلی اوقات اذیت می‏شود، مثلاً به خانه می‏آید و من نیستم. یا مثلاً خیلی از چیزهایی که خانم‏های خانه ‏دار می‏توانند داشته باشند را من نمی‏توانم انجام دهم، اما او شرایط را درک می‏کند و من هم سعی کرده‏ام در زمان‏ هایی که هستم، آن را جبران کنم. واقعاً زندگی یک خانم بازیگر سخت است و فکر می‏کنم با هیچ شغل دیگری قابل مقایسه نیست. به هر حال او من را درک کرد و من هم سعی کردم او را درک کنم، اما بالاخره هنوز سر یک‏سری مسائل با هم بحث می‏کنیم که کاملاً هم طبیعی است.

 

با این اوصاف، به نظر می رسد باید در برخی از بخش‏ها یک تجدید نظری بکنید، چون اگر بخواهید بچه داشته باشید، با این کار زیاد شما و کار زیاد همسرتان اوضاع یک‏مقدار سخت خواهد شد.
من خیلی اوقات دلم می‏خواهد بچه داشته باشم، اما وقت نمی‏شود (خنده).

 

گفتید همسرتان سر صبحانه چندین‏ بار بلند می‏شود، انشاءالله صبحانه را که دیگر خودتان درست می‏کنید؟!
بله.

 

صبحانه که یک نان و پنیر است و با این شرایط شما بعید است چیز مفصلی باشد (خنده جمعی). چند سالی است مد شده که بازیگران کارهای جنبی هنری (مثل نمایشگاه عکس، نقاشی و مجسمه‏ سازی و…) انجام می‏دهند. شما هم درکنار بازیگری تجربه های متفاوتی داشته اید.
من فقط وارد بحث تهیه ‏کنند‏گی شدم که کار خیلی سختی است. به جز آن یک کلینیک پوست و زیبایی هم داریم.

 

همچنان درگیر کلینیک هستید؟
بله. مکان آن را تغییر داده‏ ایم. در آنجا من شریک داشتم، اما اینجا دیگر برای خودم است و با تجربه جدیدی آن را راه ‏اندازی کرده‏ام. یک مدت هم وارد پروسه تولید فیلم شدم که واقعاً احساس می‏کنم کار خیلی مردانه ‏ای است. سعی کردم این کار را بیشتر آرش انجام دهد تا من، چون خیلی روحیه مردانه می‏خواهد.

 

البته این امتیاز شما است که دغدغه نان ندارید، چون خیلی از بازیگران به خاطر همین دغدغه مجبور به کار می‏شوند و نمی‏ توانند مثل شما ۲ سال کار نکنند.
من فکر می‏کنم این مسئله امنیت شغلی در ایران فاجعه است و هیچ پشتوانه‏ ای در این زمینه وجود ندارد. شما فکر کنید که آدم شناخته شده‏ای هستید و درگیر اجاره خانه و بچه و… در این صورت مجبور به انجام کارهایی می‏شوید که دوست ندارید! من فکر می‏کنم بازیگران ناگزیرند که یک شغل دوم داشته باشند. گاهی اوقات انتقادهایی را به بازیگران می‏بینم که مثلاً چرا رفتی فلان فیلم را بازی کردی؟ خانم یا آقای محترم! تا حالا صاحب‏خانه شما پشت در آمده تا اجاره بخواهد؟! شاید یک منتقد هیچوقت نتواند خودش را جای او بگذارد و فقط از موضع انتقاد به آن نگاه کند.

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید من17 سالمه ساکن مشهدم امیدوارم خوش باشید 09158771360 میتونین تو لاین و واتساپ و بی تاک و.... پیدام کنید همتون عشقین
آخرین مطالب

آرشيو وبلاگ

پيوندها


تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان موضوع آزاد و آدرس lovemaker.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان




نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: